محیا خانممحیا خانم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

مامان فاطمه و بابا مرتضی

زائر بارانی

سلام چند روز پیش دو تا از دوستام داشتن در مورد امام رضا حرف میزدن ، یهو دلم یه جوری شد. گفتم اقا میدونی چند وقته من رو نطلبیدی. دو روز بعدش آقا مرتضی اومد گفت یه سوپریز دارم برات. بعد از کلی خواهش و التماس سوپریزش رو گفت. بلیط زیارت آقام امام رضا رو گرفته بود. درسته که زمانش کمه.اما بازم می ارزه. دلم خیلی هواش رو کرده بود. ایشالله که قسمت همه ارزومندان بشه. تک تکتون رو دعا میکنم. دعا کنید سالم برم و برگردم ایشالله با یه نی نی/
12 خرداد 1391

سال 91

سلام تصمیم گرفتم از این به بعد برای خودم بنویسم نه برای نی نی سال نود با تمام پیچ و خمش به خوبی و خوشی گذشت لحظه تحویل سال 91 رو در بهترین و مقدس ترین نقطه عالم بین الحرمین بودم. خیلی خیلی خوب بود و خوش گذشت جای همه آرزومندان خالی. هنوز از سفر نگذشته مرتضی به مدت 17 روز من رو تنها گذاشت و رفت ماموریت. وقتی نرفته بود احساس میکردم یه سفر برای هر دومون لازمه که بدون هم بریم تا یه کم حال و هوامون عوض بشه اما الان میفهمم اصلا چه فکر بی خودی. واقعا هر لحظه بدون مرتضی برام صدسال میگذره. به هر جون کندنی هست دارم تحمل میکنم اما خوب قول میدم که دیگه همچین فکری هم از سرم رد نشه. دوستای گلم یکی یکی...
5 ارديبهشت 1391

نی نی جدید

سلام تنبل مامان یه خبر خوب امروز خاله نرگس خبر داد که مامان شدهههههههههههههههههههههههههههههههه خیلی خیلی خوشحال شدم خدایا شکرت. خداجونم شکرت که نرگس انتظار نکشید.خدایا شکرت که زود نی نیش رو گذاشتی تو دلش. تنبل مامان تو هم زودی بیا تو دلم دل مامان برات یه ذره شده هااااااااااااااااااااااااااا از ته دلم برای نرگس خوشحالم و ایشالله که نه ماه رو به سلامتی پشت سر بگذاره و یه نی نی صالح و سالم زودی بیاد بغلش. بوس برای نی نی خاله نرگسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس ...
10 بهمن 1390

نی نی من

سلام قشنگ مامان. محرم و صفر امسال هم بدون تو گذشت. میدونم که سال دیگه این دو ماه همراهمی. عید ربیع رو بهت تبریک میگم.این ماه خیلی مناسبت داره. مهمترینش ولایت آقام امام زمان و ولادت رسول الله هست. این ماه خیلی امیدوارم که بیایی تو دل مامان.خیلی خیلی هم از خدا خواستم. برای ولایت آقامون مولودی گرفتم به نیت اومدن تو توی بغلم و نی نی همه خاله هات. برای اونا هم نیت کردم برای مامان شدن مانیا ، ملیح ، مهسا ، نسرین ، نفس ، سونیا ، زیمد و همه خاله هایی که الان اسمشون در خاطرم نیست. و برای حاجات قلبیه همشون (مارینا ، سمیه ، سما ، نسیم ، صدیقه و .....) خدایا این دعاها ...
10 بهمن 1390

السلام علیک یا اباعبدلله الحسین (ع)

محرم نام نخستین ماه از ماه های قمری است. علت نامگذاری این ماه به محرم آن بود که پیش از ظهور اسلام، در دوران جاهلیت، جنگ و خونریزی در این ماه ها ممنوع بود. بنی امیه در سال 61 هجری، با ریختن خون سیدالشهدا و خاندان و یارانش در این ماه و پدید آوردن حادثه کربلا، احترام ماه حرام را نگه نداشتند. امام حسین (علیه السلام) فرمود: گریستن از خشیت خدا، رهایی از آتش دوزخ است و فرمود: گریه دیده‌ها و خشیت دل‌ها، رحمتی از خداست. کربلا چه قدر شبیه قرآن است؛ آخرین شهدای آن اصغر و عبدا... مثل سوره‌های آخر قرآن کوچکند ! کربلا بلوغ عاطفه و اندیشه است، هر کس به بلوغ فکری و عاطفی برسد، عاشورایی است. وقتی...
7 آذر 1390

برای دوستای عزیزم

سلام دوستای عزیزممممممممممممممممممممممممممممممممممممم   نمیدونید چقدر روحیم عوض شده از وقتی که با شماها اشنا شدم همتون رو دوست دارم صحرا تو رو هم خیلی دوست دارم مانیا مارینا اریانه کتی بهار 1 و 2 سمیه سمیرا الیناز سما مهسا نفس سونیا مژی جون شکیبا شادی ملیح و خلاصه کسانی که الان اسمشون یادم نیست تک تکتون رو دوست دارم میبوسم و امیدوارم هر چه زودتر همتون به حاجتاتون برسید با شماها بود که معنی صبر رو فهمیدم خدا همتون رو حاجت روا کنه انشالله                 &n...
27 شهريور 1390

عزیزم زود بیا

سلام عزیز دل مامان   پنج روز پیش عروسی خاله زینب جون هم تموم شد. ماشالله خیلی خوب و ناز شده بود. خیلی خوشحال بودم.   اما الان ناراحتم که پیشم نیومدی. نمیدونم از بیقراریم برای دیدنت چی بنویسم. فقط ناراحتم و کمی هم عصبی. اخه میدونی من زیاد طاقت انتظار کشیدن رو ندارم. اما مثل اینکه خداجونم میخواد حسابی امتحانم کنه. عیب نداره راضیم به رضای خودش. خوشحالم که اون برام این شرایط رو خواسته. ولی عزیز دل مامان میشه زودتر بیایی؟ دلم برات تنگ شده. یادت که میافتم اشک تو چشمام جمع میشه. بابا مرتضی هم خیلی خیلی دلش میخواد تو زود بیایی اما به روی من نمیاره. ولی میبینم تو نمازا...
9 مرداد 1390

روز جمعه

اللهم عجل لولیک الفرج سلام نی نی مامان.   امروز جمعه است. بعضی جمعه ها دلم میگیره.   مخصوصا امروز که دلم خیلی هوای تو رو کرده. کاش زودتر تو رو از خدا می خواستم تا میومدی و همدم   تنهایی هام می شدی. یه روزی مثل امروز پیشم بودی تا دلم نگیره و با تو حرف بزنم.   هیچکی درک نمیکنه که میگم تنهام. درسته بابایی خیلی خوبه و همیشه باهاش راحتم.   درسته که اطرافم آدم زیاد دارم. اما نمی دونن که من همیشه شنونده حرفای همه هستم.   اما خودم نمی تونم حرف بزنم. فقط بعضی وقتا که دیگه دلم می ترکه با بابا مرتضی حرف می زنم و گله و شکایت   همه رو به اون می کنم. ا...
17 خرداد 1390

خاله نرگس

سلام نی نی جونم. به عمه نرگس (به قول خودش خاله نرگس) گفتم که منتظر تو هستیم. اونم قصد داره همبازی تو رو بیاره. خوب پس بیا دیگه. ببین چقدر ما رو منتظر گذاشتی؟ حالا دیگه خیلی ها منتظر اومدنتن. مهر لبم رو باز کردم و گفتم که نمیایی.گلت رو به خاله نرگس کردم. گفتم بهش که هر چی ازت میخواهیم و به خدا میگیم تو ناز میکنی و نمیایی. کاش که نی نی خاله نرگس اینقدر ناز نکنه و زود بیاد پیشش. مامان قربونت بشه عزیز دلم بیا دیگه. دلم برای خندت لک زده. برای نگاهت و گریت. بیا زودتر فدات بشم. ...
17 خرداد 1390