خدا رو شکر
سلام
دختر قشنگ ببخشید که دیر به دیر میام و برات می نویسم.
خیلی مشغولم کردی. حتی وقت ندارم به خودم سر بزنم.
الحمدلله دختر سالم و با نشاطی هستی. کم کم داری بدون کمک وامیستی.
چند کلمه ای حرف میزنی و دل من و بابا رو میبری.
چند وقت پیش خیلی سخت مریض شدی و ویروس بدی گرفتی.
دلم نمیخواد از اون موقع تعریف کنم چون خیلی زجر کشیدم.
الان دقیقا 10 ماه و 10 روزته دختر مهربونم. اذان که میگن دست قشنگت رو
به تقلید از من میذاری روی گوشت و یه صدایی از خودت در میاری.
تلفن رو روی گوشت میزاری و میگی اوووووووووووو
دردر گفتن که حرف هر لحظته. ماما هم گاهی می گی گاهی نمیگی.
به نظر خودم کم حرف میزنی ولی خوب بهت فشار نمیارم که راحت باشی.
در کل خیلی دوستت دارم و باعث شیرینی زندگی من و بابا شدی دختر گلم.
هر روز صبح زود از خواب بلندم میکنی و باید عوضت کنم و با هم صبحونه میخوریم
بازی میکنیم تا ظهر که کمی میخوابی و دوباره بلند میشی نهار و بازی تا عصر که
میخوابی تا 6 و 7 بعد بازی بابا میاد شام و 10.30 الی 11 هم خواب. تازه اون موقع
هست که کمی به کارام میرسم و حدود 1 و 2 میخوابم.با تمام اینا یه لحظه با تو
بودن رو با تمام دنیا عوض نمیکنم.
دوستت دارم عشق دوم من