محیا خانممحیا خانم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

مامان فاطمه و بابا مرتضی

یک قدم دیگر

1395/2/11 17:59
نویسنده : فاطمه
623 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنیم

دوباره وقت نکردم که برات بنویسم و از اتفاقات اخیر برات بگم.

امروز 11 اردیبهشت 95 هست.

دقیقا 19 روز پیش یهویی قسمت شد و رفتیم پابوس امام رضا ع

و مطمئنم از برکت زیارت امام حسین ع  در یک هفته قبل از عید بود.

میدونم به خاطر تو دختر پاک و گلم بود که طی یک ماه زیارت این همه معصوم قسمتمون شد.

((حضرت علی ع ، کاظمین ، سامرا  و در شب جمعه حضرت عباس و اربابم حسین ع  و در آخر هم که ضامن آهو))

 خدا رو شاکرم بابت این همه نعمت یهویی که زبانم قاصر به بیانشه.

برمیگردیم به احوالات شما خانم خوشگله.

اینکه تو این سفر نزاشتی اونجوری که دلم میخواد زیارت و درد و دل کنم اما مطمئنم نگهداری از تو موجود پاک و بی گناه کمتر از زیارت تو این دوران نبود.

یک هفته ای میشه که از پوشک گرفتمت  و به لطف خدا خیلی باهام همکاری کردی و مثل همیشه صبور و مهربون باهام پیش اومدی.

نمیدونم چه جوری خدا رو بابت داشتن همچین گل خوشبویی شکر کنم.

فقط میدونم بیشتر از اونی که بدونی دوستت دارم و وابستتم.

برام دعا کن دختر قشنگم تا بتونم از پس این امانتی که خدا بهم داده و هر روز شاهد شکوفا شدنش هستم بر بیام.

امیدوارم حسینی بزرگ شی و خدا ازم راضی باشه.

دوستت دارم گل زندگیم.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)