غم
چقدر غمگین شده روز وشبام. چقدر فاصله گرفتم از خودم و آرزوهام.
فراموش کردم که کی بودم و چی میخواستم/ زمین باهات قهرم. چقدر در حقم نامردی میکنی.
در خواب ناز بودم شبی
دیدم کسی در میزند
در را گشودم سوی او
دیدیم غم است سر میزند
ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا
غم باهمه بیگانگی
هر شب به من سر می زند
...........................................
کوچک که بوديم چه دل هاي بزرگي داشتيم
اکنون که بزرگيم چه دلتنگيم
کاش همان کودکي بوديم که حرفهايش را
از نگاهش مي توان خواند
اما اکنون اگر فرياد هم بزنيم کسي نمي فهمد
و دل خوش کرده ايم که سکوت کرده ايم
سکوت پر بهتر از فرياد تو خاليست
دنيا را ببين... بچه بوديم از آسمان باران مي آمد
بزرگ شده ايم از چشمهايمان مي آيد!!
بچه بوديم دل درد ها را به هزار ناله مي گفتيم همه مي فهميدند
بزرگ شده ايم درد دل را به صد زبان به كسي مي گوييم ...هيچ كس نمي فهمه
...............................................
همیشه باید کسی باشد
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد
باید کسی باشد ... ...
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد ...
کسی باشد که اگر بهانهگیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
.................................................
دلتنگ که باشی آدمه دیگه ای میشی